197
هعی ..
حوصله لاموجود ...
خسته شدم از نوشتن..
دلم میخواد دنیا رو فحش بارون کنم..دلم میخواد داد بزنم...جیغ بکشم..دلم میخواد هر چی هست دم دستم پاره کنم ..بشکنم..بزنم..خورد کنم..له کنم..اونقدر ک خسته و بی جون بیوفتم ی گوشه اتاق و در حالی ک نفس نفس میزنم و عرق میریزم ی لبخند از ته دلم بزنم.. :)
قدیما ک دلم ازین کارا میخواست و نمیتونستم انجام بدم تو ذهنم میرفتم رو پشت بوم و چشامو میبستم و خودمو پرت میکردم پایین..خیلی سبکم میکرد..ولی الان اینم دیگه حالمو خوب نمیکنه..
+ نوشته شده در جمعه بیست و نهم آذر ۱۳۹۸ ساعت 18:54 توسط من منم