230
در خنثی ترین حالت ممکن
هانی و فاطمه و زن عمو اومده بودن خونمون.با هانی و فاطمه تخمه خوردیم.کلی حرف زدیم و خندیدیم.اینستاگردی کردیم .فیلم فِراری نگا کردیم تو اتاقم با برق خاموش..قرار شد ی شب بعد امتحانای هانی دوتایی شون بیان خونمون.امیدوارم هانی تنها بیاد.. .
و وقتی هانی گف چرا اون دخترعموی همیشگی من نیستی من هیچ جوابی نداشتم ک بدم :)
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۸ ساعت 23:14 توسط من منم
|